ایران بلافاصله پس از انقلاب مورد تحریم اقتصادی غرب قرار گرفت. بعضی از این تحریم ها پس از چهل سال همچنان بر نظام جمهوری اسلامی ادامه دارد. علاوه بر تحریم های آمریكایی، اسناد و مدارك موجود گواهی می دهد كه تحریم های قریب الوقوع اروپایی در راه می باشد. با به بار نشستن برجام، برخی تحریم ها معلق شد، اما به دلیل سابقه طولانی و فراگیرشدن تحریم ایران، بتدریج شركتهای بین المللی و كشورهای پیشرفته، با این روند كنار آمدند و بازارها ی تجاری دیگری را جایگزین ایران كردند. استمرار تحریم ها ضد ایران در مدت 4 دهه، متاسفانه برای كشورهای پیشرفته غربی به عرف بین المللی تبدیل گشته است. یكی از منابع عرف در حقوق بین الملل، استمرار رویه های بین المللی و اعمال آن از جانب كشورهای قدرتمند است. از دستاوردهای مهم برجام، تولید تردید و تزلزل در مبانی و اصول عرف بین المللی بوجود آمده در مورد تحریم ضد ایران بود. بعضی از سیاستمداران ما متاسفانه هنوز از عمق اهمیت برجام بی خبر هستند و یا به مصلحت سیاسی داخلی، آن را نمی پذیرند، برجام توانست پایه های این عرف را متزلزل كند. اما به نظر می رسد به جهت عوامل مختلف داخلی و بین المللی، ما نتوانسته ایم از این دستاورد به نحو موثر و مطلوب، استفاده حداكثری نماییم كه این خود، عموما وابسته به عوامل داخلی و روند پیچیده و متغیر تصمیم گیری در سیاست خارجی ایران است. ممكن است بر روی مسئله ای از مسائل سیاست خارجی، صدها ساعت كار كارشناسی شده باشد، اما به یكباره با ورود یك یا چند فرد از مقامات میانی و حتی حاشیه ای، برپایه مصلحت، روند و نتایج تصمیم گیری كاملا تغییر نماید. و چه بسا این تغییر بر مبنای عقلانیت و منطق روند تصمیم گیری، بویژه به نفع آحاد مردم نباشد. در واقع، ممكن است منافع مردم آخرین حلقه توجه در روند اینگونه تصمیم گیری ها باشند، این فرایند در دوره دولت نهم و دهم وجود داشت. در ماه های آینده، به دلیل مخالفت اتحادیه اروپایی، كشور بشدت با تنش و و التهاب بین المللی مواجه خواهد شد، و ما در برابر این وضعیت با مشكلاتی روبرو هستیم. همچون عدم اعتقاد، اعتماد و دوراندیشی به تقویت لابی بین المللی ایرانی غیر دولتی برای پیشگیری و یا تخفیف و كم اثر كردن بحران هاست. مایه تاسف است كه توان و ظرفیت مدیریت این نیروها را كسی در كشور بعهده ندارد. چون افراد را برای این امر تربیت نكرده ایم. ضعیف ترین كشورهای منطقه ما، از لابی های خود در جهت منافعشان، مدیریت و استفاده حداكثری می كنند. معمولا لابی پیش از توافق های رسمی سیاسی و حتی پس از آن صورت می گیرد اما ما هیچ لابی بومی نداریم، برخی لابی گری را مساوی با جاسوسی و خیانت می دانند. عربستان و كشورهای مخالف ایران ید طولایی در لابی دارند كه مد نظر این بحث نیست، اما كشورهای دوست، نسبت به ایران در استفاده از لابی های خصوصی خود بسیار موفق هستند. لابی نه تنها یك حرفه و فن، بلكه اهرم قدرت ملی كشورهاست و تنها در شهر اروپایی بروكسل، حدود چند صد لابی بین المللی اقتصادی، سیاسی و حقوقی وجود دارد. لابی بزعم برخی، به معنای سازش نیست. لابی برای توضیح منطقی روندهای موجود به گروه های ذی نفوذ غیر دولتی در كشورهای دیگر با زبان حرفه ای و البته غیر رسمی است. جای تعجب است كه ایران با این همه مسائل پیچیده بین المللی و رقبای قدرتمند، در دفاع از منافع ملی در عرصه جهانی فقط متكی به دولت و دیپلماتهای رسمی اش می باشد. براستی حاكمیت از پاگرفتن لابی های خصوصی و كاربلد و جهان شناس، بشدت بیم دارد. در صورتی كه تقویت لابی ها بخش جدایی ناپذیر از سیاست گذاری و هم اجرای موفق و موثر سیاست كشورهاست. البته در هركاری، هزینه هم وجود دارد، كه با تدبیر باید به حداقل برسد. اما پرسش این است كه در غیاب لابی های بومی، قوی و اثرگذار ایرانی، در قبال تحریم های قریب الوقوع اتحادیه اروپا چه اندیشه ای شده است و منافع آحاد این كشور تا چه اندازه تامین می شود؟ در جهان پیچیده امروز، هیج كشوری با جهان ترسی، عدم اعتماد به نخبگان و متخصصان، عزلت نشینی و كم دانشی راه به جایی، به غیر از جنگ نمی برد. سقوط برجام ما را یك گام بزرگ به سمت جنگ خواهد برد. برای شروع جنگ ها فقط بهانه لازم است نه منطق و عقلانیت. كسانی كه اطلاع ندارند، تاریخ روابط بین الملل را نه از روی ترجمه های پر غلط، بلكه از متن اصلی مطالعه كنند و با كارشناسان جهان شناس، درس خوانده و مورد اعتماد مشورت نمایند.