گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
نیو وبلاگ گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
به تعبیر دیگر دعا و خواستن فقط لقلقه زبان نیست بلكه فراهم آوردن اسباب كار و آماده كردن شرائط، خود بخشی از دعا و بلكه اصل دعا است. خواستن به عمل است و نه صرفا گفتن آن به زبان. قرآن هم گفته است لیس للانسان الا ما تلاش. داستان تشنه شناس را شنیده اید كه شخصی غلامی خریده بود كه خصوصیت وی این بود كه تشنه شناس است. هدر ندادن دعا و همت بلند داشتن از خصوصیت های دیگر خواستن و دعا كردن است. باز این هم برمی گردد به ظرفیت و تولید آمادگی. گویند به شخصی گفتند سه دعای مستجاب دارد آن را این چنین مصرف كرد: اول دعا كرد زنش خوشگل ترین فرد عالم شود. بعد از آن، زن دیگر به وی اعتنا نكرد. مرد عصبانی شد دعای دومش این بود كه به بدترین شكل درآید. بعد از این دعا مردم او را شماتت كردند و به ناچار مجبور شد سومین دعایش این باشد كه به حال اول برگردد. نتیجه این كه سه دعای مستجاب خویش را به هدر داد.
پس دعا كردن به فهم انسان بستگی دارد و ظرفیتی كه این فهم در انسان بوجود می آورد. همانند زمانی كه چیزی را تقسیم می كنند هر كه ظرفش بزرگ تر باشد بطور قطع بیشترین سهم را از آن خود كرده است.
این مبحث را به مسائل مادی و این جهانی هم می توان تعمیم داد. شما هر كاری بخواهید انجام دهید باید اول آمادگی ها و اسباب لازم را فراهم نموده باشید و گرنه بدون آمادگی به سراغ كاری رفتن جز اتلاف وقت چیز دیگری نخواهد بود.
در مسائل علمی اگر شما به سر كلاسی بروید و یا در كنفرانسی شركت كنید و یا با دانشمندی هم سخن شوید كه نتوانید بهره لازم را ببرید این تقصیر شماست. دنیا امروز دنیای علم و فناوری است و در این زمینه بعضی كشورها از شرق و غرب، صاحبخانه اند و دارنده این علوم و فنون و ما نیازمند به آن ها. اگر فرض بگیریم كه در پاره ای از موارد آن ها بخواهند علم شان را به ما منتقل كنند آیا ما ظرفیت لازم و یا ابزار كافی برای كسب بهینه را به همراه داریم و یا اینكه نمی توانیم چیزی بفهمیم و بهره لازم را ببریم؟
در مسائل اقتصادی و فنی، وقتی وارد معامله می شویم و می دانیم كه هیچ كشوری در شرائط رقابتی سخت، حاضر به دادن امتیاز نیست مگر آن كه ما ماهرانه بتوانیم از آن ها بگیریم آیا ما ابزار لازم را فراهم نموده ایم تا در این قراردادها پیروز شویم و كلاه سر خودمان و كشورمان نرود. آیا فكر كرده ایم كه وقتی آن ها در معاملات به ما هدیه هایی می دهند و یا پورسانت هایی را برای شخص قائل می شوند كاسه ای زیر نیم كاسه هست؟ وقتی سخن از ابزار می گردد فقط منظور ابزار مادی نیست قدرت چانه زنی و آشنایی به مسائل حقوقی و سیاسی بین المللی و شناخت بازار تولید و مصرف و یا دانش به كارگیری ابزار و نیروی انسانی همه ابزار و وسائل كاراند.
وقتی در كشورهای اطراف، به ما پیشنهاد همكاری اقتصادی می گردد و یا اعلام می گردد كه بازار مصرف و یا تولید و ساخت در آن جا برای ما مهیاست آیا ما ظرفیت لازم را برای مشاركت با بهترین قیمت و بالاترین كیفیت و با حداكثر سرعت را داریم و آیا این جرأت و جسارت با تمام توان در ما وجود دارد؟ و آیا از همكاری دولت و قوانین و بخشنامه ها مطمئن هستیم كه پیشنهاد بدهیم و یا همیشه گوشه ای از كار از جانب خودمان و یا دولتی ها می لنگد؟ كه اگر چنین بود باز می گردد داستان گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
در مسائل حقوقی و دعاوی بین المللی كه هر كلمه و یا حتی حرف و ویرگول مفهوم دار است آیا با دست پر به میدان رفته ایم و یا حتی اگر شكایتی را طرح می نماییم به ریزه كاری های آن واقفیم و اگر نیستیم پس كسی را جز خود شماتت نكنیم كه گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست.
نمونه روشن آن برجام است كه با آن كه تلاش عمده ای در شرائط سخت صورت گرفته است ولی نواقصی عمده دارد كه حكایت از عدم آمادگی لازم و یا نداشتن و نبردن ابزار لازم در این قرارداد بین المللی دارد. و به قول منتقدان، تنها قرارداد بین المللی است كه نسخه فارسی ندارد یعنی از تركمانچای هم بدتر است. آیا این حاصل ذوق زدگی بود، آیا حاصل توانمندی و تسلط به زبان انگلیسی بود، آیا نتیجه غفلت و عدم آمادگی بود؟ و یا...
البته به منتقدان هم ایراد وارد است كه چرا زودتر به امضاكنندكان، این نقیصه را گوشزد نكردند و یا كردند و آنها نپذیرفتند. اگر به ذهن منتقدان هم نرسیده باشد باز باید گفت گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
در همین برجام دوم به قول عده ای كارشناس چرا ما باید منتظر باشیم ببینیم آن ها چه می گویند كه تازه اگر فوراً پاسخ ندهیم بگوییم باید برویم روی آن بحث نماییم و نتیجه را اعلام نماییم. چرا ما این آمادگی را نداریم كه بگوییم چه می خواهیم. چرا به جای آن كه آنها بسته پیشنهادی برای ما تهیه كنند ما نباید بسته پیشنهادی را با عنایت به همه جوانب كار تهیه نماییم و بر روی خواسته خود محكم بایستیم؟
در بحثی كلاسی در مورد تهیه دائره المعارف ها و فرهنگنامه ها می گفتم: این كه می بینید دائره المعارف ها و لغت نامه های بزرگ مثل آكسفورد و بریتانیكا و امثال آن با انواع و اشكال گوناگون به بازار می آید و فروش بسیار خوبی هم دارند برای این است كه مایه و ماده اولیه آن در نزد آنان فراهم است و هر زمان به مقتضای نیاز جامعه به شكلی خاص درمی آیند و راهی بازار می شوند. هم در این مورد و هم در مسائل فنی و اقتصادی ما نباید بر حسب مورد به فكر فراهم آوردن اسباب و كسب آمادگی لازم باشیم باید نیروی كار ما آن چنان آمادگی داشته باشد تا در هر شرائطی برای انجام هر كاری خویش را بتواند تطبیق دهد و ظرف مدت كوتاهی راهی بازار كار شود. شركت های بزرگ و مجتمع شده (جوینت ونچرها) برای این كارهاست و طبعا شركت های كوچك نمی توانند چنین كارهایی را انجام دهند.
بنابراین چه زمانی می توانیم چنین ادعایی بكنیم؟ آن وقت كه توان و علم و ظرفیت داشته باشیم. اگر نداریم و بر حسب مورد باید با طرف های دیگر به مشورت بنشینیم این كاهلی از جانب ماست و در این مدت دیگران كار را از دست ما ربوده اند و لاجرم گر گدا كاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟
البته نوع نگاه وارداتی دولت مانع بزرگی است و اتفاقاً همین هم اگر فساد آن را منها نماییم، از تنبلی و كاهلی است. و بطور قطع كاهلی فساد هم می آورد. چون وقتی مسئولان نتوانند با اتكا بر ظرفیت های علمی و اقتصادی و فنی خود كارها را پیش ببرند لاجرم دنبال واسطه می گردند و این واسطه ها از جهالت ها سوءاستفاده، و تولید فساد می كنند. و این می گردد كه خودمان خودمان را خراب می نماییم.
ما هم اكنون این همه نیروی تحصیل كرده داریم و جزو پیشروترین كشورها از این حیث هستیم. بیاییم این ها را گروه گروه نماییم و آموزش مهارتی بدهیم و آماده كارهای مختلف نماییم تا به محض این كه بازاركاری پیدا شد كه بطور قطع پیدا می گردد حتی به صورت فصلی از آن ها استفاده نماییم. اگر استخدام هم نمی نماییم اجازه كارآموزی بدهیم و در عرصه های مختلف همانند مانورهای نظامی آن ها را آب دیده نماییم تا نیروی توانمند و قابل و با ظرفیتی كه بتواند در حوزه های مختلف گیرنده خوبی باشند، داشته باشیم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب