چرا اصولگرایان باید خرد و توسعه داوری را بخوانند؟
نیو وبلاگ چرا اصولگرایان باید خرد و توسعه داوری را بخوانند؟
اواخر شهریور خبر انتشار كتاب فیلسوف برجستهی معاصر، استاد رضا داوری اردكانی، به نام «خرد و توسعه»۱، منتشر گردید.
گویا اولین مطلب این كتاب، سرمقالهی دكتر رضا داوری اردكانی برای شصت وچهارمین شمارهی نشریهی فرهنگستان علوم (بهمن ماه 1396) با عنوان «خرد پیشرفت و توسعه» است. در زمان انتشار این مقاله، خلاصه ای از آنرا منتشر كردم و خبر انتشار آن در قالب «كتاب» مسرّت بخش بود.
رضا داوری اردكانی بعد از عمری خردورزی فیلسوفانه در دههی نهم زندگی، شجاعانه، واقع بینانه و متواضعانه به نقد آراء و نظرات خود می پردازد و برای نمونه در مصاحبه ای، از
-دورهی پایانی و نه نقطهی پایان۲ تمدّن غرب،
-تعریفِ «توسعه نیافتگی» و جایگزینی آن با «غرب زدگی»،
-برابر قرار ندادنِ غربِ متجدد با «نفسانیّت»۳،
-تأكید بر تركیبِ اتّحادی و نه انضمامیِ جامعه،
-تفكیكِ اعتماد به نفس و توهّمِ «همه توانی»،
-توجّه به تفاوت امكان و شرایطِ امكان۴،
-و توسعه نیافتگی و «زمان» می گوید.
مهم تر از همه این كه این فیلسوف شهیر، امروز و در اثر اخیرش، از ضرورتِ «توسعه» می گوید و این كه توسعه اكنون صرفاً «یك انتخاب» نیست، و فقدان آنرا زمینه سازِ «پریشانی و فقر و بیماری و بی كاری و نومیدی و عصیان» می داند.
اما ظاهراً غرب ستیزان هیچ علاقه ای به خواندن و شنیدن داوری و گفت وگو با او ندارند (نه مدّعیان و نظریه پردازانِ علوم انسانی اسلامی، و نه تهیه كنندگانِ برنامه هایی مانند «زاویه»، «راز» و «جهان آرا» و نه خطبای این جریان). آرمان گرایان متوهّم وطنی، یا توان فهم مدّعای داوری را ندارند، و صرفاً به نقد سطحی و تكه پارهی خود از غرب دل خوش اند، یا قوّتِ هماوردی با او را در خود نمی بینند.
اگر آرمان گرایانِ تندوتیزِ كنونی كه بر الگوهای بومی، تركیبی، من درآوردی، بزك شده(اما همچنان غربی)، و... اصرار دارند، هوش بهر و خردورزی و ژرفای اندیشهی داوری را داشته باشند، شاید امروز «داوری»، فردای آنان باشد، اما دیر....
برای كسانی كه این كتاب را نخوانده اند، شاید این جملهی استاد، انگیزه بخش باشد: سخن سرایی دربارهی «جهانی متفاوت با جهانِ تجدد» در پسِ ظاهر موجّه اش، «هیچ مضمون، باطن و ضامنی برای تحقق» ندارد، بخصوص كه «صاحبانِ آن نسبت به پریشانی و فسادِ شایع و فقدانِ چشم اندازِ آینده، هیچ حساسیتی نشان نمی دهند»، ... «هر راهی از جایی آغاز می گردد و از هر جا به هر جایِ وهمی دیگر نمی توان پرید». ۱ - كتاب «خرد و توسعه» تألیف دكتر رضا داوری اردكانی در شهریور ۱۳۹۷ در ۳۷۰ صفحه توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است.
۲ - فریب لفظ «پایان» را خوردم و توجه نكردم كه «پایانِ تاریخ» مثل آخر زندگی انسان نیست و چه بسا پایانِ یك دورهی تاریخی یا دورانِ پایانی یك تاریخ، قرن ها طول بكشد.
۳ - چهل سال پیش سهوی كردم و غربِ متجدد را «نفسانیّت» (یعنی ظهور انسان بعنوان سوژه و موجود متصرف و همه كاره در جهان) خواندم. این لفظ، چنین معنایی را افاده نمی كرد و طبیعی بود كه خواننده تعجب كند كه چه صفت بدی به جهانِ «علم» و «تكنولوژی» و «آزادی» داده ام. غرب به طوركلی و مخصوصاً غربِ جدید، جهانِ «فلسفه» و «هنر» و «علم» و «تكنولوژی» است و این ها را به نفسانیّت به مفهوم روان شناسی و اخلاقی آن نمی توان بازگرداند. غربِ جدید یكسره شوم و پلید نیست، بلكه از ابتدا جهانی پُر از تضادها و تعارض های پنهان و آشكار بوده و به تدریج تعارض های پنهان آن قدری آشكار شده است.
۴ - گذر از تاریخ غربی و بنای نظمی دیگر را ممكن می دانم و در جوانی آنرا بسیار نزدیك می دانسته ام، اما اكنون بیشتر به «شرایط» این امكان می اندیشم و كار اهل فلسفه اندیشیدن به «شرایطِ امكان» امور و دگرگونی هاست. پس اگر «امكان» را به مفهوم «امكان خاص» بگیرید، هر جهان بشری، امكان دارد.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب